نگاهی به سریال امامعلی(ع) که بعد از ۲۷سال همچنان برای مخاطبان تماشایی است
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۱۲۹۶۷
مگر میشود مخاطبان سکانسهای ماندگار این سریال همچون نبرد صفین، صحنهای که امامعلی (ع) به شهادت رسید و... را فراموش کنند. سریالی که استانداردهای ساخت در تلویزیون را تغییر داد. در واقع تولید این اثر ماندگار، مسیر جدیدی را برای تولید آثار تاریخی با تم مذهبی باز کرد و بعد از آن مجموعههایی درباره زندگی امامرضا (ع)، امامحسن (ع)، مختار و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر بگوییم سریال تاریخی امامعلی (ع) یکی از رکوردداران همیشگی تاریخ تلویزیون ایران است، اغراق نکردهایم، زیرا این سریال به لحاظ کارگردانی، بازی، دکور و... هیچ کاستی نداشت و همه قطعات پازل بهدرستی کنار هم قرار گرفته بودند. شاید برای مخاطبان جالب باشد این موضوع را بدانند که داوود میرباقری که کارگردانی سریال تلویزیونی امامعلی (ع) را بهعهده داشت در چند سالگی این اثر را ساخت.
ساخت سریال در ۳۳ سالگی
در پاسخ به این سؤال باید گفت که میرباقری در زمان ساخت سریال امامعلی (ع) ۳۳ سال بیشتر نداشت و این موضوع در نوع خودش بینظیر است که یک کارگردان جوان توانسته باشد یک اثر درخشان تاریخی بسازد که برای همیشه در تلویزیون ایران ماندگار بماند. داوود میرباقری سال ۵۹ وارد تئاتر شد. سال۶۱ وقتی هنوز ۲۵سالش نشده بود پایش به تلویزیون باز شد. ایوان مدائن را نوشت و در آن کار بازی کرد. تلهتئاترهای آیینهخیال، اسکندر و شاه مغلوب را کارگردانی کرد. سال۶۵ سریال جذاب گرگها را ساخت. قصه این اثر میرباقری در یک مقطع زمانی مشخص رخ نمیداد و زمان و مکانی خیالی داشت. او سال ۷۰ «رعنا» را روی آنتن برد، آن هم با یک ساختار پیچیده و روایت عشق در فلاشبک. ضمن اینکه با این اثر اولینبار پرویز پرستویی به تلویزیون معرفی شد. تا اینکه میرباقری دست به کار شد و شروع به ساخت سریال تاریخی امامعلی (ع) کرد.
دکورهایی از مقطع اسلام در شهرک غزالی
یکی از ویژگیهای این سریال بدون شک، دکورهایش هست که نگاه هر بینندهای را میدزدید، حتی میتوان گفت اولین دکور تاریخی زمان اسلام هم بهواسطه این سریال در شهرک سینمایی غزالی برای این سریال ساخته شد و بعد از تولید این سریال بهعنوان لوکیشن اصلی اغلب پروژههای مذهبی استفاده شد. همچنین بهواسطه تولید سریال امامعلی (ع) بسیاری از چهرههای تاریخی را هم برای اولینبار در این سریال دیدیم. چهره اشخاصی مثل یزید، معاویه، عمروعاص، ابن ملجم، طلحه و زبیر و ... که شاید بزرگترها در تعزیه دیده بودند و نسل جوان فقط در کتابها خوانده بود در سریال امامعلی (ع) برایمان دیدنی شد؛ بنابراین قابهای این سریال برایمان ماندگار شد. با وجود اینکه تعداد قسمتهای این سریال چندان زیاد نبود، اما آنقدر دیدنی و جذاب بود که توانست مخاطبان زیادی را جذب کند که بعد از ۲۷ سال هنوز هم این سریال تاریخی جذاب بیننده دارد.
شخصیتهایی با خواص متافیزیکی
شخصیتپردازیها در سریال امامعلی (ع) به شکلی طراحی شد که هنوز هم آنها را بعد از گذشت این همه سال به یاد داریم. میرباقری برای ساخت این سریال سراغ هنرمندان زیادی رفت و در کنار آنها هم هنروران بسیاری حضور داشتند. تمرکز او فقط روی شخصیتهای منفی سریال نبود، بلکه به شخصیتهای مثبت هم فکر کرده بود تا انسجام همه شخصیتها بهدرستی رعایت شود. از دیگر ویژگیهای این سریال میتوان به چهرههای منفی اشاره کرد که میرباقری آنها را به صورت تیپ درنیاورد، به همین دلیل شخصیتها در قاب جادویی او ماندگار شدند. در واقع چهرههای منفی در کار او در حد یک تیپ نبودند. بعضی از نقشها بهخصوص شخصیتهای منفی، خواص متافیزیکی داشتند که در اینباره میتوان به شخصیتهای عمروعاص، قطام، ولید، وردان، ابنملجم، اشعث و... اشاره کرد.
از خجالت امامعلی (ع) جان داد
همیشه اتفاقات عجیب و غریب در سریالهای تاریخی پیش میآید. یک اتفاق عجیب و قابل توجه در این سریال مربوط به علی آزاد، یکی از بازیگران قدیمی سینمای ایران است که در جریان ساخت سریال امامعلی (ع)، به اصرار خود در این سریال نقشی میگیرد. او در این سریال نقش عبدا... بن عباس را بازی میکرد که از صحابه امیرالمومنین (ع) بود. او در یکی از صحنهها باید وارد خیمه حضرت علی (ع) میشد، اما درگیر اتفاق عجیب و غریبی شد که داوود میرباقری در همان مقطع زمانی اتفاق را اینطور روایت کرد: حالتی منقلب داشت و خود را به شکلی وامدار علی بنابیطالب میدانست. چهره رنگپریده و دگرگونش که گویی تولدی دیگر را برای این بازیگر رقم میزد، نظر دیگران را نیز به خود جلب کرده بود. در یکی از صحنهها قرار شد علی آزاد در نقش ابن عباس داخل چادر امامعلی (ع) بشود و بیرون آید. قبل از رفتن او گفت: داوود، من از علی شرم دارم که به چادر او وارد شوم، نمیشود صحنه را عوض کنی و مثلا از کنار چادر بگذرم؟ گفتم نه و او داخل چادر شد. منتظر بودیم که بازگردد، دقایقی گذشت، خبری نشد، او را صدا کردیم، خبری نبود. داخل چادر شدیم؛ علی آزاد داخل چادر جانبهجان آفرین تسلیم کرده بود... و صحنههای باقیمانده را فرد دیگری به جای آن مرحوم بازی کرد و بهروز رضوی به جای علی آزاد در این سریال صحبت کرد.
سایه نقش بعد از گذشت سالها
یکی از نقشهای ماندگار این سریال را داریوش ارجمند بازی کرد که در این سریال نقش مالکاشتر را بهعهده داشت. میرباقری با انتخاب ارجمند برای این نقش، کاری کرد کارستان. در واقع میرباقری برای این سریال سراغ باتجربهها رفت. ارجمند بعد از گذشت پخش سریال در گفتگو با اهالی رسانه گفته بود که به نظرش ساخت این گونه سریالهای تاریخی و دینی نه تنها در ایران، بلکه در اکثر کشورها بیننده زیادی دارد و تاثیرگذار است؛ بنابراین برای باورپذیر کردن یک شخصیت که قرار است نقشش را بازی کنید باید مدتی با رفتار و کردار و حتی اخلاق آن شخصیت زندگی کنید. بعضی نقشها تا مدتها سایهاش را روی زندگی و منش خودم حس میکنم و نقش مالک اینگونه بود. هنوز پس از سالها حضورش را در ذهن و جانم حس میکنم و باید بگویم که نقش مالک را دوست داشته و دارم. مجموعه امامعلی (ع) یکی از ماندگارترین پروژههای سالهای اخیر تلویزیون است که بهنظر من جز با عنایت مولا و ارادت عوامل و بازیگران مجموعه نمیتوانست اینگونه روی مخاطب تاثیرگذار باشد. در مجموع در سریال تاریخی امامعلی (ع) بازیگران زیادی حضور داشتند و در کنار داریوش ارجمند هنرمندانی همچون بهزاد فراهانی، محمدرضا شریفینیا، اصغر همت، ویشکا آسایش، چنگیز وثوقی، سعید نیکپور، جواد خدادادی، عنایتا... شفیعی، عنایتا... بخشی، پرویز پرستویی، سیاوش شاکری، حبیب دهقاننسب، اکبر عبدی و... بازی کردند. همچنین برخی هنرمندان این سریال دار فانی را وداع گفتند، اما نام و خاطراتشان بهواسطه این سریال زنده است.
از لندن تا قطام
یکی از نقشهایی که در این سریال سر و صدای زیادی کرده بود، نقش قطام بود که با واکنشهای زیادی از سوی مردم روبهرو شده بود. با اینکه این نقش را بازیگر جوانی همچون ویشکا آسایش بازی کرده بود، اما توانست بهخوبی از عهده این نقش بربیاید و همین باعث شد تا برای همیشه ماندگار شود. البته انتخاب آسایش برای این نقش همراه با اتفاقات جالبی بود. این هنرمند که خواهرزاده زندهیاد مازیار پرتو بود، در آن مقطع زمانی ۱۸ سال داشت. یک روز مهمان خانه داییاش بود و محمدرضا شریفینیا به همراه آزیتا حاجیان آنجا مهمان بودند. او تصمیم داشت به لندن برود، درس بخواند و منتظر رسیدن ویزا بود. شریفینیا گفت تا زمانی که ویزا بیاید، برود و در سریال امامعلی (ع) بازی کند. داییاش خیلی مخالف بود و گفت نه، او باید برود دنبال تحصیلاتش. نزدیک دو ماه طول کشید تا داییاش راضی شود. بعد از آن تست داد و قرار شد نقش زنی از دیار کوفه را بازی کند که در شهادت امامعلی (ع) دستی بر آتش داشت. با اینکه قبل از آن تجربه بازیگری نداشت، اما خوش درخشید. البته آسایش، خودش در این سریال صحبت نکرد و مینو غزنوی، دوبلور بهجای او صحبت کرد. آسایش بعد از تمامشدن سریال امامعلی (ع) به لندن رفت. از سوی دیگر بعد از پخش این سریال هر نقشی که به او سپرده شد در همان حالوهوای یک زن اغواگر بود، اما ویشکا ترجیح داد صبوری کند تا به ایفای نقشهای متفاوت دیگری بپردازد.
فیلمبرداری شب ضربتخوردن
زندهیاد کریم اکبریمبارکه در این سریال نقش ابنملجم را بازی کرده بود. او در زمان حیاتش درباره ضبط صحنه ضربتخوردن حضرتعلی (ع) گفته بود: فیلمبرداری این سریال و قسمت ضربتخوردن امامعلی (ع) در ماه رمضان بود و من در خانه قطام بودم که آقای میرباقری به من گفت: کریم، میخواهم ضربتخوردن را برای شب نوزدهم بگذارم تا در آن حس قرار بگیری! گفتم: به قرآن اگر در آن شب بتوانم بازی کن، دیوانه میشوم. گفت: شوخی کردم و خندید و رفت. درمجموع فیلمبرداری فاصلهای که من حمله میکنم تا جایی که ضربه میزنم دو ماه طول کشید. در کل ضبط این صحنه بسیار سخت بود.
دیالوگهای جادویی
یکی از موفقیتهای سریال تاریخی امامعلی (ع) دیالوگهای بینظیری است که در این سریال میان شخصیتهای قصه ردوبدل میشود. دیالوگهایی که در این سریال میشنوید حاصل زحمات داوود میرباقری و زندهیاد حسین پناهی است که ماهها برایش زحمت کشیده بودند. دیالوگهای این سریال نه آنقدر پیچیده و فلسفی بود و نه خیلی سنگین. در حد فهم عموم مردم نوشته شده بود. دیالوگها بیشتر به شعر میماند و بیشباهت به نثر نهجالبلاغه و صنعت سجع موجود در آن نیست. همچنین بازیگران با لحنهای متنوع دیالوگها را میگفتند که همین کار را زیبا کرده بود. بهعنوانمثال ولید، لحن تندی داشت و با تاکید خاص مدام میگفت: «مسألتن» و عمروعاص با لحن پرکش و غمزهاش در ماجرای حکمیت، ابوموسی را گول میزد که: «پرنده عرش کجا و چرنده ارض کجا؟» این دیالوگها بارها توسط میرباقری و حسین پناهی بازنویسی شده بود تا ماحصل آن دیالوگهای درخشانی شود.
گریمهای متفاوت
همچنین گریم بازیگران سریال امامعلی (ع) از نقاط قوت سریال محسوب میشود که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت. طراح گریم این سریال عبدا... اسکندی بود که برای هریک از شخصیتهای این سریال اتودهای مختلفی زد تا شخصیتهای قصه با گریمهایی که دارند برای مخاطبان باورپذیر باشد. البته اسکندری جزو علمداران این حوزه است و تا به امروز طراحی گریم بسیاری از سریالهای تاریخی و اجتماعی را به عهده داشتهاست. او در سینما هم حضور فراوانی داشتهاست. همچنین این روزها مشغول طراحی گریم سریال «سلمانفارسی»، دیگر ساخته داوود میرباقری است که بخشهای پایانی بیزانس تصویربرداری میشود.
کل صبح و کل اشراق ایا
سریال امامعلی (ع) به آهنگسازی فرهاد فخرالدینی و خوانندگی صدیق تعریف بیگمان یکی از بهترین و ماندگارترین موسیقی تیتراژ دهههای اخیر سیماست. موسیقی تیتراژ امامعلی (ع) تا چند قسمت اول، آوازی نداشت، اما ناگهان از قسمتهای میانه سریال، آوازی عربی با لهجه ایرانی شنیده شد: «کل صبح و کل اشراق ایا/ تبک عینی به دمع مشتاق ایا». صدیق تعریف که اسمی عجیب داشت و کمتر شناختهشده بود، پنج بیت میخواند که سه بیتش عربی بود و دو بیتش فارسی و این دو بیت فارسی، ترجمه دو بیت آخر عربی بود. کار آنقدر گل کرد که خیلیها بدون آنکه معنای آن را متوجه شوند و بدانند این ابیات و موسیقی برای بیش از ۵۰۰ سال قبل و متعلق به عبدالقادر مراغهای است، آن را از بر کردند. فرهاد فخرالدینی برای ساخت موسیقی سریال زمان زیادی گذاشت. این آهنگساز درباره موسیقی این سریال گفتهاست آهنگی که من برای بخشی از سریال امامعلی (ع) ساختم مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش است که عبدالقادر مراغی حدود ۶۰۰ سال پیش آن را با حروف ابجد در آثاری، چون «مقاصد الحان» و «جامع الحان» تدوین کردهاست. پس از پژوهشهای فراوان تلاش کردم تا این آثار را در فضای موسیقایی امروز پیاده کنم و اعتقاد دارم این تنها نسخه اجرایی برگرفته از آثار مکتوب عبدالقادر مراغی است که به این صورت پیاده شدهاست. ساخت موسیقی سریال امامعلی (ع) فقط به استفاده از تحقیقات و آثار منتسب به عبدالقادر مراغی منحصر نشد. کما اینکه ما در هر بخش از سریال تمهای متفاوتی را با ارکستر طراحی کردیم که هرکدام برای خود داستان جداگانهای داشت. در ساخت موسیقی این سریال تمام تلاش خود را کردم تا فضای انتزاعی که مدنظرم بود نیز برای مخاطب تلویزیون باورپذیر باشد.
قابی از درگذشتگان
بازیگران بسیاری به خاطر نقشآفرینی در سریال امامعلی (ع) دیده شدند و برجستهترین نقش کارنامه کاریشان را رقم زدند. در این میان تعداد زیادی رخ در نقاب خاک کشیدهاند که از برخی آنها که احتمالا با نقشهایشان خاطره دارید، یاد کردیم.
کریم اکبری مبارکه، از بازیگران مطرح سریال امامعلی (ع) بود که سال۹۹ درگذشت. او در این سریال نقش ابن ملجم، قاتل امیرالمومنین را بازی میکرد. مبارکه در مجموعههایی مثل آتش و باد، بچه مهندس، جراحت، عیاران و جابر بن حیان بازی
کرده بود.
داوود رشیدی نقش حکیم بن جبله از یاران امامعلی (ع) را بر عهده داشت. این بازیگر که سال۹۵ زندگی را بدرود گفت، با نقشهای بسیاری در قاب تلویزیون درخشید. از جمله آثار او میتوان از روزهای زندگی، دایره تردید، مختارنامه، پزشکان، معصومیت ازدست رفته و... نام برد. زندهیاد رشیدی در تئاتر و سینما هم فعال بود.
انوشیروان ارجمند از بازیگران بنام سریال امامعلی (ع) است که در دیگر اثر شاخص میرباقری یعنی مختارنامه هم درخشید. این بازیگر که سال۹۳ دار فانی را وداع گفت، در این سریال نقش اشعث را بازی کرد که در ماجرای پذیرش حکمیت در جنگ صفین موثر بود.
انوشیروان ارجمند از بازیگران بنام سریال امامعلی (ع) است که در دیگر اثر شاخص میرباقری یعنی مختارنامه هم درخشید. این بازیگر که سال۹۳ دار فانی را وداع گفت، در این سریال نقش اشعث را بازی کرد که در ماجرای پذیرش حکمیت در جنگ صفین موثر بود.
مهدی فتحی، ایفاگر شخصیت عمروعاص یکی از تاثیرگذارترین نقشهای این مجموعه بود که بسیاری بعد از این سریال او را با همین نقش میشناختند. این بازیگر سال۸۲ درگذشت. از دیگر هنرنماییهای او در تلویزیون میتوان به هزاران چشم، به سوی افتخار، خانه پدری، دریاییها و... اشاره کرد.
سیروس گرجستانی، بازیگری که در سالهای آخر حیاتش بیشتر بابت ایفای نقشهای کمدی به محبوبیت رسیده بود؛ همواره از پس نقشهایی در ژانرهای دیگر هم برمیآمد و هنر خود را به رخ میکشید. او در سریال امامعلی (ع) نقش ابا قطام را داشت. این بازیگر سال۹۹ بدرود حیات گفت.
حسین پناهی ایفاگر نقش ابن خباب از یاران امیرالمومنین بود که در جنگ جمل و صفین در رکاب حضرت علی (ع) جنگید و پیش از جنگ نهروان به همراه همسرش به دست خوارج به شهادت رسیدند. وی سال۸۴ دنیای فانی را ترک کرد و با خاطره نقشهایی در سریالهای همسایهها، روزگار قریب، فرمان و... علاقهمندانش را تنها گذاشت.
جمشید مشایخی با هنرنمایی در نقش ابن مسعود در این سریال دیده شد. او که سال۹۸ درگذشت، نقشهای ماندگار دیگری هم در سریالهای تلویزیونی به یادگار گذاشت که از میانشان میتوان به پهلوانان نمیمیرند، ستایش، پاییز صحرا، باغ گیلاس، در جستوجوی آرامش و... اشاره کرد.
رضا خندان از دیگر بازیگران سریال امامعلی (ع) است که باید نام او را در میان درگذشتگان این سریال قید کرد. او نقش عدی بن حاتم را بازی میکرد. خندان سال۷۹ درگذشت. از دیگر کارهای او میتوان به بازی در مختارنامه، کارآگاهان، سالهای برف و بنفشه، رستوران خانوادگی و داستان یک شهر یاد کرد.
عباس امیری در این سریال نقش ابوموسی را بازی کرد و حضور به یادمادنی داشت. این بازیگر سال۸۹ درگذشت و از آثارش در جعبه جادو میتوان به یوسف پیامبر، رستگاران، کلاه پهلوی، تنهاترین سردار، ولایت عشق و میلاد در سپیدهدم اشاره کرد.
نعمتا... گرجی بازیگر تلویزیون که از جمله درگذشتگان سریال امامعلی (ع) است، در این سریال نقش پیرمرد مصری را بازی میکرد. او سال۷۹ از دنیا رفت. هنرمندی او در سریالهایی مثل کاشانه، پدرخوانده، روزگار جوانی، پزشکان، قطار ابدی و داستان یک زندگی ماندگار است.
بهمن زرینپور از دیگر بازیگران درگذشته سریال امامعلی (ع) است که سال۹۵ چشم از جهان فروبست. او در این سریال نقش عبدا... بن عمر را بازی میکرد. زرینپور در کارنامه خود بازی در سریالهایی مثل هفت سنگ، هتل پیادهرو، آوای فاخته و حامی را به ثبت رساندهاست.
سروش خلیلی، بازیگر تلویزیون و سینما در سریال امامعلی (ع) نقش قاصد مروان را داشت. او از جمله بازیگران درگذشته این سریال است که سال۸۴ چشم از جهان فروبست. او در مجموعههایی مثل من یک مستاجرم، فرار بزرگ، این سه نفر، معصومیت از دست رفته و کارآگاه شمسی، نقشآفرینی کرده بود.
پیشگامی پرقدرت در تصویرسازی سیره اولیا
ایرانیان همیشه در تلویزیون تصاویر قدیسین عمدتا مسیحی را تماشا میکردند، تا اینکه وقوع انقلاب اسلامی، نگاهها را به درون بازگرداند و تلاش برای رفتن به سمت تصویرسازی چهره معصومان (ع)، آغاز شد. نمایشهای مناسبتی و تکقسمتی کمکم تولید شد تا اینکه، مجموعه امامعلی (ع) با راهبری داوود میرباقری، تولید و نمایش داده شد؛ اثری که در پخش هفتگی خود، چنان مردم را با مجسمسازی زندگی و سیره حضرتعلی (ع)، همراه کرده بود و چنان تدارک فنی بالا از هر نظر، بازیگری، صحنهآرایی و... داشت که کمتر کسی به آن انتقاد کرد. همگان در برابر یکی از نخستین تلاشهای فرهنگی _ دینی با استفاده از ابزارهای فناورانه روز دنیا یعنی تصویر، قرار گرفته بودند.
مجموعه امامعلی (ع)، برای نخستینبار، تمهیداتی دینی را برای رفتن به سوی ساخت اثر تصویری، بهکار گرفت که تا حدود اندکی شاید از تجربه «الرساله» مصطفی عقاد، بهره میبرد. قواعد موجود در دین اسلام و مذهب شیعه به ویژه در حوزه تصویرسازی چهره معصومین (ع)، کمتر کسی را به فکر رفتن به سمت مصورسازی روایتهای زندگی اولیای اسلام و البته ائمه هدی (ع) میانداخت. پیش از تمرکز بر چگونگی تصویرسازی، نیاز به نوشتن متنی به عنوان فیلمنامه برای یک مجموعه داستانی مطرح شد؛ این که از چه منابعی، چگونه کدام قسمت برای نگاشتن متنی نمایشی استفاده شود که هم تأیید مراجع و کارشناسان دینی را داشته باشد و هم قابل استفاده برای فیلم شدن باشد. شاید سختی اصلی کار در اینجا بود. هماهنگی میان اندیشه و متن دینی و شیعی با فناوری تصویرسازی، نیاز به مدیریتی منسجم در میان دستاندرکاران فرهنگی و هنری آن موقع داشت تا بتوان به اثری دست یافت که هم مفهوم درست و مورد انتظار را انتقال دهد و هم توان نمایشی و فنی عالی داشته باشد. اینچنین بود که در زمان خودش، این مجموعه یک شاخص بنیانی برای ساخت اثر در حیطه سیره معصومان دین شد.
جدا از متن، انتخاب زوایای صحنه و دوربین، تمهید تمرکز تصویری بر پا و حرکت امامعلی (ع) به جای تمرکز بر چهره، انتخاب چهرهها، چهرهآرایی و صحنهآرایی، پیشبرد قسمتها و سکانسها، همه و همه، چنان در جان تماشاگر نشسته بود و چنان تأثیری در حوزه فرهنگی گذاشت که نیاز و خواست اجتماعی از همه طرف مطرح شد که چنین مجموعههایی بیشتر و درباره دیگر معصومان دین ساخته شود. البته ما در حوزه مجموعهسازی، بعدها با حضور کارگردانانی دیگر، به سمت امامان دوم و هشتم شیعیان رفتیم و در ادامه با حرکت به سمت پردازش تصویری حرکت مختار ثقفی، به زندگی سید و سالار شهیدان، نزدیک شدیم.
مجموعه امامعلی (ع)، همچنان قابل پخش است و قابل تحلیل از نظر انتخاب منابع و چگونگی برداشت از صحیحترین روایات برای رسیدن به متنی دراماتیک و نیز پیشگامی آن، مورد احترام و تأیید است.
الزامات نمایشی روایت تاریخ و عبور از کلیشهها
مجموعه تلویزیونی امامعلی (ع) در تاریخ مجموعه سازی بعد از انقلاب یک نقطه عطف به شمار میآید؛ آغازی باشکوه برای تولید مجموعههای مذهبی فاخر و پرمخاطب. این مجموعه بهرغم همه تردیدهایی که درباره توانمندی نیروهای انسانی فعال در عرصه هنرهای نمایشی برای پرداختن به مضامین حساس و دقیق در این قالب بهویژه درباره تاریخ شیعه وجود داشت، در نیمه اول دهه ۷۰ تولید و پخش شد.
داوود میرباقری با تکیه بر تجربیات چند ساله خود در عرصه تئاتر و مجموعه سازی و با انتخاب مجموعهای از بهترینها در عرصه بازیگری، فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس، چهرهپردازی و ... سراغ یکی از مهمترین فرازهای تاریخ شیعه یعنی زندگی امامعلی علیهالسلام از آغاز خلافت آن حضرت تا زمان شهادتشان رفت، آن هم با علم بر همه حساسیتهایی که در نحوه پرداختن به این مضمون و شخصیتهای پرتعداد آن وجود داشت.
مهمترین ویژگی مجموعه امامعلی (ع) که در دیگر آثار میرباقری و بهویژه «مختارنامه» هم دیده میشود، دغدغه او بهعنوان کارگردان یک اثر نمایشی برای ایجاد ساختار دراماتیک و پرداخت جذاب ماجراها و شخصیتهاست. او با مجموعهای از واقعیتهای تاریخی روبهرو بود که در منابع مختلف شیعی و غیرشیعی از زوایای گوناگون به آن پرداخته شده بود و میرباقری بهعنوان نویسنده و کارگردان یک مجموعه تلویزیونی، باید درامش را بر اساس چنین تاریخی شکل میداد. او از یک سو با داشتههای تاریخی نسبتا مدون با درجات مختلفی از قابلیت استناد روبهرو بود و از سوی دیگر باید بهعنوان پدید آورنده اثر در عین تلاش برای وفاداری به واقعیتهای تاریخی به جذابیتهای نمایشی آنها و جذب مخاطب پر تعداد تلویزیون هم میاندیشید. او باید متناسب با ظرفیتهای موجود برای پرداختن به رویدادهای خاص و شخصیتهای پدیدآورنده آنها ناگزیر دست به انتخاب میزد و به برخی شخصیتها از جمله مالک اشتر نخعی که قابلیتهای دراماتیک بیشتری هم داشت و برخی حوادث از جمله جنگهای جمل و صفین بیشتر میپرداخت و از کنار برخی وقایع و شخصیتها عبور میکرد.
میرباقری در این مجموعه به تصویر کشیدن مبارزات امامبا جهل و تحجر و برداشتهای شخصی از دین را برای خود یک اصل مسلم در پرداختن به روایتها و شخصیتهای تاریخی موجود در متن واقعه قرار میدهد. در این بین وقایع محوری که میرباقری برای پرداختن به آنها نیاز به زمان و مجال بسیاری داشتهاست، شخصیتهای پرتعدادی را هم وارد عرصه روایت میکند و در اینجا داوود میرباقری با تکیه بر تجارب فعالیت در عرصه تئاتر و مجموعهسازی درمی یابد که یکی از ارکان اصلی موفقیت چنین مجموعهای، انتخاب بهترینهای آن زمان برای ایفای نقشهای اصلی است و بر همین اساس نام مجموعهای از برترین بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون ایران در فهرست اسامی بازیگران این اثر ثبت میشود. ضمن اینکه میرباقری در مقام کارگردان با استفاده از ساختار بصری و میزانسنهای سینمایی از برخی استانداردهای کلیشهای مجموعهسازی در آن زمان فاصله میگیرد که تاثیر آن را همچنان بر ساختار مجموعههای تاریخی مشاهده میکنیم.
منبع: فرهیختگان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سریال تلویزیونی سریال امام علی ع سریال تاریخی امام علی سریال امام علی سریال نقش مجموعه امام علی داوود میرباقری برای مخاطبان مجموعه سازی مجموعه هایی بعد از گذشت ضربت خوردن ساخت سریال شخصیت ها دیالوگ ها مجموعه ای داخل چادر هایی مثل علی آزاد ابن ملجم زنده یاد حضرت علی نقش ابن چهره ها سال ها نقش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۱۲۹۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انعکاس چهره معلم در قاب جادو
خاطرهسازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکیمان را یادآوری میکند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریالهای خاطرهانگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است.قصه شیطنتهای مجید
برای خیلی از ما، قصههای مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبهرو میشد. مجید مثل بقیه دانشآموزان نبود و هر بار میخواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بیبی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام میداد، تناقض و جذابیتهای این مجموعه را بیشتر میکرد. قصههای مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصههای مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت میشد. مدرسه و معلمها از عناصر اصلی این قصه بودند.
یک مدرسه شبانهروزی
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعههای با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانشآموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانهروزی زندگی میکنند. این دانشآموزان هربار با ماجرای تازهای روبهرو میشوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن میتوان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت میکرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت میتوان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد.
حال و هوای مادرها در یک مدرسه
مدرسه مادربزرگها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان میداد. این خانمها که با معلم جوان روبهرو میشوند، هر بار یک قصه را رقم میزدند. در کنار مادربزرگها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشهای از مدرسه زندگی میکردند که آنها نیز در نوع خود شخصیتهای جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگها این بود که شخصیتها و قهرمانهای این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجهای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
باز دیر رسیدم
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلیها خاطرهساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی میکرد که همیشه برای رفتن به مدرسهاش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقشآفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد میگرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی میکرد. نوع بازی و تکهکلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود.
آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچههای دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» میخواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محباهری در این مجموعه نمایشی به جذابیتهای آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود.
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعههای تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان میداد که هر کدام با چالشهایی مواجه میشدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانشآموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه میشد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس میخواندند.این مجموعه تلاش میکرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده میشد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند.
معلمی در دل روستا
کوبار و روایت معلمی که به روستا میرود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش میداد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبهرو میشد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم میزد.
مدرسهای با حال و هوای ادبیات
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانشآموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد میکردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد میکرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچهها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود.
زنگ آخر
از دیگر مجموعههای با محوریت نمایش شخصیت معلمها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسهای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ میداد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سیدجواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشهخواه، رضا بنفشهخواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقشآفرینی کرده بودند.
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریالهایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعهها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای دادهاند؛ بهعنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او میگوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره میگیرد. کمی بعد متوجه میشود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه میشود.
آقا یوسفی در دل کردستان
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچههای روستا نشان میداد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان میداد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگهای این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیتها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور میکند. همچنین شوخیهای خاص و منحصربهفردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی میکنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نونخ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگیهایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزههای هنر فعالیت داشتم.
شما که معلمی
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش میگفت:«شما که معلمی...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب میکرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانوادهاش میشد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی میکرد که معلم بود و تلاش میکرد رفتارش در چارچوب باشد.
معلم یا بازیگر؟ مسأله این است
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلمها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت میکردند.
مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمیتوانستم روی پولی که از شغلم بهدست میآوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس میدادم و بعد از اینکه وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم میدانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاینکه حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمیکردم هم در مدرسه و کلاسها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلمها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر میکنم شرایط مالی و حقوقی این شغلها واقعا نابسامان است و معلمها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم میکنند.
زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغولشدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفهای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و بهناچار از علاقهاش صرفنظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار میکردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچهها برای بعضی معلمهای تازهکار، یک مقدار استرس به همراه دارد.
زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سالهای ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهدکودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بیسوادی» به زنان و دختران جوان درس میدادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل میکردم و همزمان درس هم میدادم.
مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زندهیاد محسن قاضیمرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. ازجمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کردهاندمیتوان به سیدجواد هاشمی، قدرتا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد.